American library books » Philosophy » یوگای خرد و فرزانگی جلد اول by mojtaba Valibeigi, Manouchehr Alborzi (best thriller novels of all time TXT) 📕

Read book online «یوگای خرد و فرزانگی جلد اول by mojtaba Valibeigi, Manouchehr Alborzi (best thriller novels of all time TXT) 📕».   Author   -   mojtaba Valibeigi, Manouchehr Alborzi



1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 ... 18
Go to page:


1

بسته به میزان تاماس و راجاس آمیخته‌شده با ساتوا، سه کالبد مختلف شکل گرفتند.

2

سه کالبد عبارتند از بدن زمخت مادی (ناویژه)، بدن لطیف و بدن علّی. این کالبدها و حجاب ها مستقل از روح (آتمن) نمی‌توانند وجود داشته باشند. چون زوال می‌پذیرند و از بین می‌رود، سریرا نامیده می‌شوند: کارانا سریرا (بدن علّی)، سوکشما سریرا (بدن لطیف)، ستهولا سریرا (بدن مادی یا زمخت)

3

آنچه به‌وسیله چشمان فیزیکی مشاهده می‌شود، آنچه چشم، استخوان، چربی ، پوست ، اعصاب، مو، خون و غیره را تشکیل داده، بدن مادی یا بدن زمخت و ناویژه است. در این کالبد مادی شش تغییر را شاهدیم: تولد، زیستن، رشد، تغییر و تبدیل، پیری و زوال و مرگ .چنین بدن مادی وقتی به خوبی تغذیه می‌شود، رشد می‌کند و وقتی غذا دریافت نمی‌کند، یا دچار بیماری می‌شود، زائل می‌شود.

چون این کالبد مادی زوال می‌پذیرد و از بین می‌رود، ستهولا سریرا نامیده می‌شود. چون این بدن مادی بعد از مرگ از بین می‌رود، دها نامیده می‌شود.

4

بدن لطیف از هفده تاتوا (اصل) تشکیل شده است که شامل پنج اندام ادراکی (جنانا ایندریا)، پنج اندام عملکردی (کارما ایندریاها)، پنج پرانا (نیروی حیات)، ذهن (ماناس) و عقل (بودهی) می‌باشد.

کالبد لطیف به خاطر منیت و وابستگی زیاد شکل گرفته است و هنگامی‌که این منیت و وابستگی زیاد از بین رفت یا کاهش یافت، کنار می‌رود.

5

بدن لطیف ابزاری برای لذت بردن است. این کالبد لطیف است که در طول رؤیا کار می‌کند. بدن پرانیک (پرانایاما کوشا)، بدن روانی و ذهنی (مانومایا کوشا) و بدن اشراق (ویجنانامایا کوشا) به کالبد لطیف متعلق‌اند.

6

بدن علّی به خاطر این ایده که "من جیوا هستم" یعنی من هستم. من بعنوان فردی جدای از دیگران حضور و وجود داردم، شکل گرفته است. بدان خاطر هسته اولیه جهل (آویدیا) در بدن علی (کارانا سریرا) ریخته شده است. وقتی این ایده، این حجاب جهل و عدم آگاهی به کنار رفت، آنگاه "این من"، یکسانی و همسانی خود را با برهمن درمی‌یابد.

بدن‌های لطیف و علّی در ذهن اشخاص دنیوی سفت و سخت می‌شود و ارتباط با انها برایشان سخت است و در ذهن سالکان مشتاق، سبک و رقیق می‌شود.

7

آتش خرد و فرزانگی به‌طور کامل هم بدن لطیف و هم بدن علّی را از بین می‌برد. بدن لطیف، لینگا سریرا نیز نامیده می‌شود چون این بدن فرد را قادر می‌سازد تا تجربه شنیدن، احساس کردن، دیدن، چشیدن و بوئیدن را به دست آورد و روح (آتمن) را از طریق مدیتیشن بشناسد. آنچه علت و پایه‌ی کالبدهای مادی (زمخت) و لطیف است کارانا سریرا یا بدن علّی نامیده می‌شود.

8

ما به‌وضوح می‌توانیم این بدن مادی را ببینیم. ازآنجاکه نمی‌توانیم بدن لطیف را ببینیم، گاهی اوقات سؤال می‌کنیم که چگونه می‌توان گفت، بدن لطیف وجود دارد؟ وجود بدن لطیف به‌واسطه اثرات ناشی از هفده اندام (هفده تاتوا) قابل‌درک است.

9

عمل این هفده اصل، این هفده اندام و ارگان ربطی به اندام فیزیکی ندارد. عمل این اندام ها شامل اندام های کسب دانش یا اندام های ادراکی، اندام‌های عملکردی، نیروی حیات (پرانا)، ذهن (ماناس) و هوش (بودهی) به‌وسیله بدن مادی انجام نمی‌شوند؟ زیرا در خواب عمیق ، در بیهوشی و مرگ ، این هفده اندام به‌وسیله این کالبد مادی به انجام عمل نمی‌پردازند. بنابراین نمی‌توان گفت که این‌ها متعلق به بدن مادی‌اند. بایستی تصدیق کنیم که بدنی لطیف که دارای هفده نیرو است، جدای از بدن مادی ، وجود دارند.

10

معترض می‌گوید: کالبدهای لطیف و مادی جدای از هم کار نمی‌کنند. آن‌ها به‌طور هم‌زمان عملکردهای شنیدن، دیدن و غیره را انجام می‌دهند.اگر خوب تأمل کنید، خواهید دید، نیروی لطیف همه این کارکردها را انجام می‌دهد و نه هر دو کالبد با هم. یک تصویر این را به‌خوبی روشن می‌کند. آتش غذا را می‌پزد و عمل پختن فقط به علت آتش است و نه به خاطر سوخت. ازاین‌رو ورای سایه‌های شک به‌روشنی بایستی تصدیق شود بدن لطیف با هفده اصل و نیرو وجود دارد.

11

این بدن مادی، بی‌جان و نیرو است. آغاز و پایانی دارد. پر از ناخالصی است. فانی است. محصول پنج عنصر ریشه یا خمیره است. با چشم غیرمسلح دیده می‌شود. محدود است. در حال تغییر است. بنابراین، نمی‌تواند قائم به ذات باشد و از خودش نیرو بگیرد و خود مشعشع باشد.

بدن لطیف نیز بی‌جان و روح است. آن نیز آغاز و پایانی دارد؛ محصول پنج عنصر لطیف است؛ در حال تغییر است؛ فانی است؛ محدود است. این بدن نیز نمی‌تواند روح هوشمند همیشه ناب باشد.

12

بدن علّی چیزی به‌جز جهل اولیه یا ناآگاهی نیست. آن نیز راکد و بی‌جان است. آدمی می‌گوید: وجود من به خاطر جهل است. اگرچه بی‌آغاز است اما پایان دارد. بدن علّی زمانی خواهد مُرد که فرد به دانش خود متعال می‌رسد. این بدن نمی‌تواند روح (آتمن) ابدی، ناب، نامتناهی و تقسیم‌ناپذیر باشد.

13

روح کاملاً جدای از این سه کالبد است. آنکه روح بودنش (آتمن بودنش) را می‌شناسد و آن­که می‌فهمد کاملاً جدای از این سه کالبد است، فرد رهایی یافته است. اوست که از اقیانوس سامسارا عبور می‌کند. او خود برهمن (روح) است. در سه جهان مورد ستایش قرار می‌گیرد. جلال و شکوهش وصف‌ناپذیر است.

 

 

 

پنج حجاب

پنج کوشا (پنج حجاب)

1

آتمن (خود متعال یا روح) جدای از پنج کوشا یا غلاف است. غلاف‌ها حجاب‌هایی هستند که بر روح قرار می‌گیرند تا فرد خود را جدا بپندارد. این پنج کوشا عبارتند از آنامایا کوشا (حجاب یا غلاف زیستی و غذایی)، پرانامایا کوشا (حجاب یا غلاف نیروی حیات)، مانومایا کوشا (حجاب یا غلاف ذهنی)، ویجنانامایا کوشا (حجاب یا غلاف عقلی) و آناندامایا کوشا (حجاب یا غلاف سرور). مایا به معنی کامل و کوشا به معنای غلاف و حجاب است.

2

همچون غلافی که شمشیر را می‌پوشاند، همچون پوسته بیرونی که میوه را پوشانده، همچون کتی که بدنتان را پوشانده، این پنج غلاف (حجاب) نیز آتمن (روح) را در برگرفته‌اند. بدین خاطر کوشا یا غلاف نام دارند. فرد خود را به غلاف‌ها (کوشاها) محدود می‌کند.

3

آنامایا کوشا (غلاف زیستی یا غذایی)، بدن زمخت مادی است. غلیظ‌ترین و سنگین‌ترین غلاف است و بدین خاطر زمخت و ناویژه نامیده می‌شود.

4

آنامایا کوشا (غلاف یا حجاب غذایی) به‌وسیله ترکیبی از ماده منی و تخمک به وجود می‌آید. این غلاف از مواد غذایی زاییده می‌شود. چون مایع منی تنها از مواد غذایی ساخته می‌شود؛ این بدن مادی از مواد غذایی تغذیه می‌کند و بدون غذا می‌میرد.

این غلاف بعد از مرگ با غلاف خاکی و زمینی یکی می‌شود. این حجاب خاکی و فیزیکی محلی برای لذت و درد است و در معرض شش تغییر قرار دارد یعنی تولد، حیات، رشد، تغییر، زوال و مرگ. بدین خاطر غلاف غذایی و زیستی (آنامایا کوشا) نامیده می‌شود.

5

انامایا کوشا این بدن خاکی و زمینی‌مان را شکل می‌دهد. پرانامایا، مانومایا، ویجنانامایا کوشا، کالبدهای لطیف یا اختری یا لینگا سریرا را تشکیل داده‌اند. آناندامایا کوشا، بدن علّی یا کارانا سریرا را شکل می‌دهد. پنج اندام عملکردی (کارما ایندریاها) در غلاف نیروی حیاتی (پرانامایا کوشا) وجود دارند. پنج ارگان ادراکی (جنانا ایندریا) در حجاب یا غلاف ذهنی (مانومایا کوشا) هستند.

6

این تمایل طبیعی ذهن انسان است تا خود را با پنج کوشا همسان بپندارد. این تنها به دلیل جهل است. این به خاطر این تحمیل زائد (حجاب) بر روی روح است؛ این امر به دلیل قرارگیری این حجاب ها بر روی روح و پوشاندن آن است.

7

انسان نادان با هوش کسل‌کننده‌اش، خود را با این بدن مادی همسان می‌پندارد. دیگران این خود متعال را با پرانا، ذهن، عقل یا بدن علّی با توجه به درجات مختلف هوششان یکی می‌دانند. آتمن (روح) ورای این پنج غلاف و حجاب است.

اگر می‌خواهید دانش خود متعال را به دست آورید، مجبور به شکافتن این پنج غلاف هستید. این پنج غلاف، حفره‌ای را شکل می‌دهند و آتمن در این حفره پوشانده می‌شود. آتمن این خود-درخشنده در میان پراناهای درون قلب می‌درخشد. اگر می‌خواهید به خودشناسی نائل شوید، فهم جامع و آگاهی تفضیلی از این پنج غلاف پیش‌نیازی ضروری است.

8

غلاف دوم که در کنار بدن فیزیکی قرار گرفته از پنج نیروی حیاتی با پنج اندام عمل تشکیل شده که با عنوان پرانامایا کوشا شناخته می‌شود. این غلاف که به‌وسیله غلاف بالاتر از خود یعنی آنامایا کوشایی (غلاف ذهنی) گسترش‌یافته، گویی در حال زندگی است و به فعالیت می‌پردازد.

ویژگی‌های حیاتی که مربوط به نیروی حیات در وجود آدمی است همچون گرسنگی، تشنگی بر روی خود متعال در این غلاف تحمیل می‌شود. انسان معمولاً می‌گوید: من گرسنه‌ام، من تشنه‌ام، من شجاعم، من صحبت می‌کنم، من عمل می‌کنم. من راه می‌روم؛ من ناتوانم؛ من ضعیفم؛ من احقم و ... در اینجا کارکردهای غلاف نیروی حیات (پرانامایا کوشا) به دروغ به آتمن (به من متعال و حقیقی) نسبت داده می‌شود.

9

متقابلا نیز ویژگی‌های آتمن به دروغ به این غلاف حیاتی (پرانامایا کوشا) نسبت داده می‌شود. انسان عموماً می‌گوید: نیروی حیاتم (پرانایم) می‌درخشد؛ این نیروی حیات (پرانای) من است؛ نیروی حیاتم عزیز من است؛ رابطه متقابلی بین آتمن (خود متعال) و پرانامایا کوشا وجود دارد.

10

پنج ارگان ادراکی همراه با ذهن، غلاف ذهنی (مانومایا کوشا) را شکل می‌دهند. تنوع چیزها به خاطر همین ذهن است. من و مال من مولود ذهن است. ذهن منیت را به وجود می‌آورد و آن را در موضوعاتی چون زن من، همسرم، فرزند من و دارایی‌ام به قالب درمی‌آورد.

11

غلاف ذهن با دنیای بیرون از طریق کانال حواس ارتباط برقرار می‌کند. قدرتمند است و اشکال و نام­ها را به وجود می‌آورد. با گستراندن خود به غلاف نیروی حیات (پرانامایا کوشا) خود را متجلی می‌کند.

12

انسان معمولاً می‌گوید: من فکر می‌کنم؛ من خیال می‌کنم؛ من در اندوهم؛ من فریب‌خورده‌ام؛ من آدمی خونگرمم؛ من لذت برنده‌ام؛ من می‌بینم؛ من می‌چشم؛ من می‌شنوم؛ من لمس می‌کنم؛ من ناشنوا یا نابینایم. آنگاه عملکردهای غلاف ذهنی به غلط به "من متعال" یا آتمن نسبت داده می‌شود. در مقابل مشخصات آتمن نیز به غلط به مانومایاکوشا وصل می‌شود. انسان عموماً می‌گوید: این ذهن من است؛ ذهن من می‌درخشد و ذهنم برای من عزیز و گرامی است. و رابطه توهمی متقابلی بین آتمن و غلاف ذهنی شکل می‌گیرد.

13

بیرون از ذهن هیچ جهلی وجود ندارد. ذهن، آویدیا یا جهل است. وقتی ذهن از بین می‌رود، همه‌چیزهای دیگر از بین می‌رود. وقتی ذهن تجلی می‌یابد، همه‌چیزهای دیگر نیز متجلی می‌شود. در خواب، ذهن به‌تنهایی چیزها را مانند کوه، رودخانه، گل، ارابه، اسب، راننده و غیره خلق می‌کند. در خواب، ذهن هم مشاهده‌کننده (سوبژه) است و هم مشاهده شونده (آبژه).

در خواب عمیق، ذهن در جهل ابتدایی و اولیه( مولا آجنانا ) که علت بوجود آورنده ذهن است یا غلاف (حجاب) بالاتر از خود، آرام می‌گیرد.

14

اگر ذهن همان هوشیاری و آگاهی بود، بایستی حتی در هنگام خواب عمیق نیز به کار خود ادامه می‌داد. آتمن حتی در طول خواب عمیق نیز وجود و حضورآگاهانه دارد.

15

ذهن با امواج فکری یعنی شهوت ، عصبانیت ، حرص و آز و غیره همراه است. ذهن ثبات ندارد. من متعال (آتمن) بی‌تغییر و شاهد خاموش است. در حقیقت شما، آتمن هستید. بنابراین، شما ذهن (مانومایا کوشا) نیستید. ذهن نیز متعلق به شما نیست بلکه متعلق به کالبد لطیف است. شما متفاوت از غلاف و حجاب ذهنی (مانومایا کوشا) هستید. شما داننده‌اید. این خود متعال متمایز از غلاف ذهن، حجاب ذهن یا مانومایاکوشا است، زیرا من متعال

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 ... 18
Go to page:

Free e-book: «یوگای خرد و فرزانگی جلد اول by mojtaba Valibeigi, Manouchehr Alborzi (best thriller novels of all time TXT) 📕»   -   read online now on website american library books (americanlibrarybooks.com)

Comments (0)

There are no comments yet. You can be the first!
Add a comment